پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۰۵ ق.ظ
دلش به درد آمده بود . قطرات اشکهای داغ ، پیاپی، روی گونههایش سر میخوردند و بر روی خاطراتش میپاشیدند. هرگز گمان نمیکرد که این گونه به حال خود رها شود.
اما میترا نمیخواست تنها بازندهی زندگی باشد. باید از گردابی که با دست خود ساخته بود، جان سالم به در میبرد. هر چه باشد، خودش این مسیر را برای زندگی انتخاب کرده بود و براساس آن، سامان را که پسرکی شل اعتقاد بود، به همسری پذیرفته بود.
زندگی برای میترا فقط با فانتزیهایش قشنگ بود. بی بند و باری را دوست نمیداشت، اما دلش میخواست از زندگی لذت ببرد. خوب بخورد، خوب بپوشد، خوب بگردد، در میهمانیها چیزی از دیگران کم نداشته باشد، طعم تجربههای جدید را حس کند و قیود سنتی که دست و پای پدر و مادر و اطرافیانش را بسته بود، کنار بگذارد.
میگفت: " مگر آدم چندبار زندگی میکند که خود را در نگاه و قضاوت دیگران محصور کند? هر کس باید آزاد باشد که مسیر خودش را انتخاب کند."
با همین نگاه بود که وقتی با سامان پای فیلمهای شبکه فارسی وان نظیر " خانه مد ", " در جستجوی پدر", " سفری دیگر" و ... (1) مینشست، با او قرار گذاشت که اگر زمانی احساس کردند که دیگر همدیگر را دوست ندارند و در کنار هم از زندگی لذت نمیبرند، در کمال آرامش، از یکدیگر جدا شوند.
و اینک... اینک او رفته بود، بدون کوچکترین توضیح و دلیلی و بدون حتی یک خداحافظی سرد. درست مثل " انریکه " در سریال " ویکتوریا " .
میترا دلش زخمیبود و مدام خود را جای" ویکتوریا " میدید و تصمیمهای او را برای عبور از این گردنه سخت در ذهنش مرور میکرد. تصمیمهایی که زندگی را برای او نه تنها آسان نمیکرد، بلکه دشوارتر هم میساخت.
پی نوشت:
1). ابزارهای رسانه ایی پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضد معنویت و ضد اخلاق نهاده است و هم اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتی نونهالان با بهره گیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حکومتی در این باره وظایفی سنگین برعهده دارند که باید هوشمندانه و کاملا مسئولانه صورت گیرد. ( متن بیانیه، بخش معنویت و اخلاق، ص 10)
#گام_دوم
#معنویت_و_اخلاق
#بیانیه_گام_دوم_انقلاب